روز های بهاری 91 همراه با گل پسر
اولین 13 به درررر
بابامحمد ومامان معصومه همراه با خاله جون اومده بودن خونه ما تا روز 13 باهم باشیم.
چون بابا محمد کمرشو عمل کرده بود بیرون نرفتیم رو ایوونو فرش کرده بودیم و همه رفته بودیم اونجا بابا مصطفی هم یه جوجه خوشمزه برامون درست کرد، دستت درد نکنه بابایی
هرجایی که باشیم باوجود تو پسرگلم بهترین جای دنیاس
بعدظهر بابامحمد خونه موند و مارفتیم باغ آقاجون همه جمع بودن فقط گل پسرمنو کم داشتن که ماهم خودمونو رسوندیم...اونجاهم بهمون کلی خوش گذشت باهم تاب بازی کردیم وعکس گرفتیم عکساش خونوادگی بود نمیشد اینجا گذاشت
چند تاعکس از فسقلی
ادامه مطلب یادتون نره....
اوایل اردیبهشت ماه عمه جونای پسرم طبق یه سنت قدیمی قند وعسل مامان رو گل بارون کردن که ایشالا توی هوای گرم تابستون مریض نشه (اینم عکساش)
اواخر اردیبهشت ماه رفتیم خونه بابا محمد وپسرم با شکوفه های گیلاس عکس گرفته..
قربون پسر خوشگلمممم
اولین مسافرت
اوایل خرداد با پسرخاله باباو خانومش رفتیم کلات هم واسه تفریح هم بریم خونه دوست قدیمیم ناهید جون که متاسفانه نبودن!!
تو راه خیلی اذیت شدی پسرنازم فقط گریه میکردی پشیمون شدیم از خونه اومدیم بیرون ولی خداروشکر وقتی رسیدیم حالت خوب شد وشروع کردی به بازی
خیلی خیلی آبشارش قشنگ بود من یه بار دیگه هم رفته بودم ولی آبشار رو بار اولی بود که می دیدم.
اینم چندتا عکس از مسافرت یه روزمون
اینم عکس من وبابایی روی درختی که چند سال پیش هم با دوستام روش عکس گرفتیم
و در آخر ....
اولین دندون گل پسر تو 5ماهگی در اومد خیلی اذیت شدی و اذیت کردی!!!
تا4ماهگی رشدت عالی بود ولی بعد به خاطر دندون درآوردن شیر هم نمی خوردی فقط تو خواب می خوردی خیلی نگرانت شده بودیم دکترا هم میگفتن مشکلی نداره!!!
همش زبونتو در میاوردی وروجک مامان فک کنم به خاطر خارش لثه هات بود. وقتی 5 ماهه شدی کار جدید یاد گرفتی و حباب درست میکردی